آورده اند که : دزدی شبانگاه به طویله کشاورزی زد و همه گاوهایش را به سرقت برد . بامداد مردم از ماجرا با خبر شده ، پیرامون کشاورز گرد آمدند و طبق معمول به اظهار نظر پرداختند .
یکی گفت : تقصیر همسرت بوده که در را خوب نبسته .
دیگری گفت : تقصیر پسرت بوده که سگ را بسته .
سومی گفت : تقصیر خودت بوده که کنار گاوهایت نخوابیده بودی .
مرد بیچاره که در میان این اظهار نظرهای کارشناسانه گیج و مبهوت شده بود ، گفت : شما که همه تقصیر را گردن ما انداختید ، پس حتما دزد بی تقصیر است .
بعضی عادت دارند که موقع ارتکاب هرجرم و فسادی فرافکنی کرده و فقط جامعه ، دولت ، پدر و مادر و دانشگاه و .... مقصر می شمارند و خود را بی تقصیر ؛ در حالی که مهم ترین عامل ساخت سر نوشت انسان یعنی اراده را نادیده می گیرند ؛ عاملی که تأثیر آن از محیط وراثت و مسائل ژنتیکی بسیار قوی تر است .
تاثیر این عامل چنان مهم است که بزرگی می گوید : انسانی که معلول بدنیا امده اگر با قدرت اراده خود قهرمان دو و میدانی نشود ، به خود ظلم کرده .
راستی امثال حضرت ابراهیم ، یوسف ، و پیامبران دیگر که همه عوامل فساد در جامعه ی زمانشان فراهم بوده نمی توانستند بهانه های ما را بیاورند ؟ مگر همه ی آنها که با محیط فاسد به مبارزه برخاسته و خود را از منجلاب فساد بیرون کشیدند ، چیزی از من و شما زیاد تر داشتند ؟
آری تنها تفاوت آنها با ما این بود که انها دزد را بی تقصیر نمی دانستند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]